۱۳۹۱ آبان ۱۰, چهارشنبه

برای آن ده نفر


.برای نسرین که در شازدهمین روز اعتصاب غذایش به سرمی برد و برای نه تنی که امروز دراعتراض به توهین وبی حرمتی و هتک حرمت هایی که نبست به آنها رخ داده بود دست به اعتصاب غذا زدند : بهاره هدایت، نازنین دیهمی، ژیلا بنی یعقوب، شیوا نظرآهاری، مهسا امرآبادی ، حکیمه شکری، ژیلا کرم زاده مکوندی، نسیم سلطان بیگی و راحله زکایی

متن خبر
http://www.kaleme.com/1391/08/10/klm-118297/?utm_medium=twitter&utm_source=twitterfeed


فائزه، فائزه است

در بین خبرها خواندم که فائزه هاشمی نماینده و وکیل بند زنان سیاسی شده است. من به مهدی هاشمی کاری ندارم ولی برای فائزه به عنوان یک زن که این جرات را داشت که بی اعتنا به روابط خانوادگی راه خودش را پیدا کنه وادامه بده، احترام قائلم

     Can't Agree More این نوشته در مورد فائزه را چند وقت پیش در یک بلاگ ( سیم جین بانو) خواندم. به قول انگلیسیها ،


 http://sinjimbanoo.blogspot.co.uk/2012/09/blog-post_24.html

۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲

فائزه هاشمی بودن

دوستِ جوانی دارم که خیلی خیلی خیلی متمول است؛در حدِ آقازاده ها مثلا.حالا این که رفتار تازه به دوران رسیده ها را ندارد،چون اصلا نمی دانم تازه به دوران رسیده یا خیلی وقت است، بماند.این که ثروتش را توی چشمت نمی کند و این که به جای خوردن پول بابایش که تا آخر زندگیش بس است حسابی کار می کند و به عبارت ِ بهتر جان می کند هم بماند.برای من اینجاش جالب است که وقتی مرغ مثلا از 3500 می شود 5700 او اعتراض می کند.در همین حدی که ما می کنیم. مثلا سه روز هماهنگ که در اعتراض به گرانی خرید نمی کنیم او هم نمی کند.کاریکاتورهای مرتبط را که توی فیس بوک می گذاریم او هم می گذارد.وقتی اعتراض خیابانی می رویم(می رفتیم) و جانمان را کف دستمان می گذاریم( می گذاشتیم) می آید( می آمد).پیش خودم فکر می کنم او که زندگیش به راه است.یک پاش دبی و اروپاست و یک پاش ایران. به چی اعتراض دارد؟مگر 3500 و 5700 تفاوتی برای او دارد؟ همان قدر که یک ریال و دوریال برای من. به چی اعتراض دارد وبراش مبارزه می کند؟ برای بهبود زندگی خودش تقریبا به هیچی.برای زندگی ما به خیلی چیزها.حرکت او برای من به اندازه حرکت آن زنی(مردی) که برای بهبود اوضاع کودکان کار و خیابان،زندگی اش را هزینه می کند قیمت دارد.
خودِ من برای سانسورِ فیلم و کتاب و کنسرت،برای تهدید و کشتار روشنفکرها،برای بالارفتن قیمت دلار و یورو،برای حقِ آزاد زندگی کردنم بیشتر انگیزه مبارزه دارم تا برای تحصیل و درمان مجانی بیکاران،تا برای حق و حقوق کارگرانِ هشت ماه حقوق نگرفته.دست کم تا دو سه سال پیش همچین آدمی بودم.
حالا حکایت فائزه هاشمی است.او چی کم دارد توی این مملکت؟چی می توانست کم داشته باشد،اگر فقط خاموش می ماند، نه این که خایه مالی بکند حتی؟فائزه هاشمی به چی می تواند اعتراض کند اگر فقط زندگی خودش را ببیند؟برای چی هفته نامه " زن" راه انداخته بود و توش تلاش می کرد برای بالابردن فرهنگ،برای بهبود اوضاع زن ایرانی؟فائزه نمی توانست بهترین زندگی را داشته باشد فقط با آن چه از پدر نصیبش می شود؟نمی توانست طوری زندگی کند که آن فحش های ترسناک را از آن حیوانِ تاجیک نام نشنود؟نمی توانست حمله شبانه به مهمانی و بردنش به بند نسوان با چادرشب را تجربه نکند؟ حتی گوشه ای از یک مدیریتی را گرفته باشد و نان و ماستِ خودش را بخورد؟
فاطمه هاشمی همین امروز انگار گفته: : ٬پدر من فردای انتخابات و پس از آن اتفاقاتی که افتاد و بازداشت‌ها شروع شد با همه ما اتمام حجت کردند و گفتند من می‌توانم مجیزگوی این‌ها شوم و شما بهترین زندگی را داشته باشید ولی اگر بخواهم راه درست را بروم و آنچه را انجام دهم که خدا می‌پسندد و حق است، فشارها روی شما زیاد می‌شود و بازداشت می‌شوید. به شما تهمت می‌زنند و برایتان پرونده‌سازی می‌کنند. آیا این‌ها را تحمل می‌کنید؟

البته بحث من این جا پدرِ فائزه نیست. بحث من خودش است که همیشه احساس کردم همراه ما بوده تا حکومت.


۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

آسمان دنیا گاهی همه جا خاکستری است

امروز در مترو نشسته بودم، داشتم روزنامه میخواندم. از همان روزنامه مجانی ها، که به همان اسم " مترو" ، هر روز چاپ میشوند . از وقتی از ایران بیرون آمدم، تجربه زندگی در سه تا کشور را داشتم ، ولی فقط در همین آخرین کشور بود که شانس خواندن روزنامه های مجانی اش را پیدا کردم . کانادا که بودم، از شانس خوب یا بد ( یا از جهاتی خوب و از جهاتی بد)، دانشگاه من در قسمت فرانسه نشینش بود ( مونتریال در ایالت کبک ) و هرچند که دانشگاه انگلیسی بود ولی شهر فرانسوی زبان بود و طبیعتا " مترو " اش هم به زبان فرانسوی چاپ میشود . خوب زبان فرانسه من هم، حداقل آن موقع،  در آن حد نبود که بتوانم راحت در طول مسیر روزنامه فرانسوی بخوانم. هلند هم که تکلیف اش معلوم بود. محیط کارم انگلیسی/فرانسوی بود . یک کلمه هلندی هم بلد نبودم  وبرخلاف آن مورد قبلی ( زبان فرانسوی )، هیچ انگیزه ای هم برای یاد گرفتنش نداشتم. در ضمن، از ماه دوم به بعد هم دوچرخه گرفتم و دیگه سوار بر دوچرخه این ور و آن ور میرفتم و تقریبا دیگه هیچ وقت سوار مترو نشدم. آمدم لندن ، نه تو این خیابون های شلوغ  دیگه نمی شد مثل هلند دوچرخه سواری کنم. مسیر راه هم خیلی اتوبوس خور نبود. همین شد که شدم مشتری دایم مترو و ازآن جایی که شهرهم انگلیسی زبان بود، به طبعش مشتری روزنامه های مجانیش هم شدم. این روزنامه شامل یک سری خبرهای کلی دنیا ، یک سری خبرهای راجع بریتانیا و یک سری هم اخبار مربوط به مد و حوادث و غیره است . امروز، روزنامه مترو گزارشی تهیه کرده بود راجع به یکی ازقربانی های اسید پاشی درانگلیس . دختر جوانی  (که قبلا مجری یک برنامه تلویزیونی هم بوده)، از طریق اینترنت با پسری آشنا میشود و بعد دوستی بهم می خورد و خلاصه این که پسره با همکاری چند تن از رفیق هاش روی صورت دختر اسید میریزد. داستان اسید پاشی، را متاسفانه قبلا بارها و بارها شنیده بودم . اما راستش تا امروز ( شاید در ضمیرنا خودآگاهم) فکر میکردم اسید پاشی مخصوص کشورهای افغنستان و پاکستان و نهایتا ایرانه . راستش اولین بار بود که میخواندم در انگلیس یک دختر انگلیسی که از قضا مجری تلویزیون هم بوده، توسط چند انگلیسی، قربانی این عمل حیوانی میشود. دختر میخواسته همان موقع خودش را بکشد ولی با کمک خانواده اش وعمل های زیادی که انجام داده ، کم کم هم صورتش را ترمیم میکند و هم روحیه اش را به دست میاره . الان هم دوباره برگشته به شغل قبلیش در تلویزیون.

چند نکته راجع به این گزارش :
. همه هزینه هاش را ان اچ اس ( سازمان بهداشت و درمان انگلیس) داده بود. حق دارند به خدا انگلیسی ها که به این سیستم درمان مجانیشان افتخار کنند. حالا باز، ملت بگویند چرا در برنامه افتتاحیه المپیک، پز " ان اچ اس'  اشان را میدادند.

 کسانی که روش اسید ریخته بودند ، به حبس ابد محکوم شدند. نه قصاص

 آسمان دنیا گاهی همه جا خاکستری است.

Halloween SOAS Style


هالووین امسال به سبک و سیاق دانشگاه ما.  
 پیش غذا و دسر رستوران دانشگاه هم در این روزها میشه، سوپ و کیک کدو.

۱۳۹۱ آبان ۷, یکشنبه

اندر حکایت حرکت سایه به سمت ما ...


راستش از وقتی که بخش های فارسی زبان موسسات و رسانه های انگلیسی ( از جمله تلویزیون فارسی بی بی سی ) پدیدار گشتند انگیزه ام، برای به انگلیسی خواندن و به انگلیسی نوشتن خیلی کم شد. این که فارسی صحبت کنی، فارسی تحلیل کنی، به فارسی ترجمه کنی، به فارسی برنامه درست کنی و الخ، بعد هم به عنوان بخش جهانی یک موسسه یا رسانه انگلیسی ( ونه یک موسسه یا رسانه صرف ایرانی )، با همان حقوق و مزایا شناخته بشی ، انگیزه ام را برای به انگلیسی کار کردن خیلی کم کرد. نه این که انگلیسی صحبت نکنم، در این چند سالی که بیرون از ایران بودم، کم کنفرانس و سخنرانی به انگلیسی نداشته ام و در کنار مقالات فارسی، چند تایی هم مقاله به انگلیسی نوشته ام و به هر حال دانشگاهی هم که در آن مشغول گذراندن دوره دکتری هستم ، دانشگاه انگلیسی است، ولی خوب در مجموع باید بگم منهای اوقاتی که مجبورم روی تز ام کار کنم یا راجع به تزام ، مطلب بخوانم و صحبت کنم ، مدام دارم فارسی میخوانم و گه گاهی هم فارسی می نویسم. نمیدانم انگلیسی حرف نزدنم ازتنبلی است یا دلتنگی. ولی خوب می دانم که اگر خودم را مجبور نکنم، نه انگلیسی حرف میزنم و نه انگلیسی میخوانم ( البته به غیراز کارهای دانشگاه یا پروژه های کاری).قبلا هم کماکان وضعیت همین طور بود با این تفاوت که ازوقتی که با بخش های فارسی زبان رسانه های بین المللی آشنا شدم، دیگه این احساس وعذاب وجدان را ندارم که اگر به انگلیسی کار نکنم، داخل در جامعه میزبان نشده ام . چون که جامعه میزبان، چند سالی است که رسما زبان من را ، به عنوان زبان یکی از موسسات انگلیسی اش قبول کرده است.خوب البته که انگلیسی بلد بودن هم شرط کاراست در همه این موسسات، ولی دیگر زبان اصلی نیست.

دلم با فارسی است دیگه به هر حال. از وقتی یادمه همیشه به فارسی خواب دیده ام . این وسط هم حالا خیلی ها نصیحتم کردند و درمزایای به انگلیسی نوشتن و به انگلیسی کار کردن، گفتند ولی خوب چیزهای که در لندن دیدم از جمله دانشگاه خودمان که یک دانشگاه چپ انگلیسی است ولی به واسطه " مرکز ایران شناسی و مطالعات خاورمیانه " ای که چند سالی است که در آن تاسیس شده، ماهی اقلا یک بار برنامه ایرانی برگزار میکند وهم چنین بخش های فارسی زبان رسانه های مختلف ( ازجمله بی بی سی فارسی ، دویچه وله و ... ) ، دیگه بدون عذاب وجدان فیلم ایرانی میبینم، جاهای ایرانی میرم و به فارسی مطلب میخوانم. چند روز پیش بود که متوجه شدم روزنامه گاردین هم یک ستون فارسی زده. چند ماه پیش که شروع به خواندن گه گاه مقالات گاردین کرده بودم، هیچ وقت فکرنمی کردم که گاردین هم یک روزی ستون فارسی بزند و این هم باز یک خبر خوش دیگه بود که جامعه میزبان یک قدم دیگر به سمت ما برداشته . حالا از شوخی گذشته هر چند تا مطلب فارسی که میخوانم برای حفظ تعادل هم که شده ، یک مطلب انگلیسی هم میخوانم. بد نیست، فقط آن لذت خواندن متن فارسی دیگه همراهش نیست . حالا آن هم شاید کم کم بیاد . فعلا که انگلیس یک قدم به سمت ما برداشته، ما هم برای اثبات حسن نیتمان، قدم خودمان را بر می داریم.

۱۳۹۱ آبان ۶, شنبه

گزارش ماه مهر


گزارش شیرین عبادی از وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه

 مهر 1391


سه شنبه ۲ آبان ۱۳۹۱ - ۲۳ اکتبر ۲۰۱۲

ebadi8.jpg


شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل 2003 در ادامه گزارش های ماهانه خود، به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه مهر 1391 پرداخت. به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، خانم عبادی در ابتدای گزارش ماه مهر1391 به ازدواج دختران کم سال با توجه به "11 اکتبر"، اولین "روز بین المللی دختر بچه" در جهان اشاره کرده است. این مدافع حقوق بشر همچنین در گزارش خود، ازدواج های زودرس را تنها مشکل دختران در قوانین جمهوری اسلامی ندانسته بلکه وضعیت آنان را در مقررات کیفری وخیم تر دانسته است.
بر این اساس خانم عبادی در گزارش خود توجه مقام های مسئول در ایران را به اجرای تعهدات بین المللی، به ویژه در خصوص وضعیت افراد کمتر از 18 سال جلب کرده و از آنان خواسته است تا نسبت به اصلاح قوانینی که اعدام افراد کمتر از 18 سال و ازدواج های زودرس را مجاز می دانند، اقدام کنند.
این مدافع حقوق بشر در ادامه گزارش خود که به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود، در سه بخش "حقوق مدنی و سیاسی"، "حقوق اقتصادی و اجتماعی" و "میراث فرهنگی و محیط زیست" به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخته است. در بخش حقوق مدنی و سیاسی در کنار نام فعالان سیاسی و مدنی که برای اجرای حکم به زندان فراخوانده شده اند به بازداشت 25 نفر در ماه مهر اشاره شده است. در این گزارش همچنین بار دیگر به یکی دیگر از موارد نقض حقوق بشر یعنی مجازات و تهدید بستگان زندانیان سیاسی که مبادرت به اطلاع رسانی در خصوص عضو زندانی خانواده خود کرده اند، پرداخته شده است. برخورد با روزنامه نگاران، ایجاد محدودیت برای نویسندگان و هنرمندان و اخراج و ممنوع التدریس شدن 22 نفر از معلمان از دیگر موارد مطرح شده در این گزارش است.
همچنین در این گزارش به اعدام 22 نفر در ماه مهر، با وجود درخواست دبیر کل سازمان ملل از ایران برای کنار گذاشتن سیاست کشتار، اشاره شده است.
متن گزارش ماه مهر 1391 شیرین عبادی که در اول آبان ماه منتشر شده، به شرح زیر است:

گزارشی مختصر از وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه مهر 1391
مقدمه
۱۱ اکتبر، اولین "روز بین المللی دختر بچه" در جهان بود و به همین مناسبت مراسمی در نیویورک برگزار شد. در این مراسم اعلام شد که نهادهای مختلف سازمان ملل متحد، تلاش خواهند کرد تا به ازدواج دختران کم سال تا پایان سال ۲۰۳۰ میلادی خاتمه دهند. اما در ایران در چنین شرایطی طبق آمارهای منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور، در سال ۱۳۹۰هجری شمسی تعداد ۷۴۴۰ مورد ازدواج دختران کمتر از ۱۵ سال به ثبت رسیده است. معاون سیاسی و امنیتی استاندار استان همدان نیز اعلام کرده است که در همان سال تعداد ۱۷۷۳ مورد ازدواج دختران بین ۱۰-۱۴ سال به ثبت رسیده است.
بنابراین بر اساس آمارهای فوق، ازدواج دختران کم سن در ایران رواج داشته و حتی حسب اعلام انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران چنین ازدواج هایی نسبت به سنوات قبل دو برا بر است که علت آن را باید در فقر اقتصادی که رو به گسترش است، جستجو کرد. از سوی دیگر قانون بر چنین امری صحه گذاشته و ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی سن قانونی ازدواج را برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال اعلام کرده است و در صورتی که دادگاه هم مصلحت بداند، می تواند حتی قبل از رسیدن به سن مذکور، اجازه ازدواج صادر کند.
ستمی که قوانین جمهوری اسلامی بر "دختران" روا می دارد، منحصر به ازدواج زودرس آنان نبوده بلکه حتی در مقررات کیفری، وضعیت آنان وخیم تر است؛ از جمله سن مسولیت کیفری برای دختران ۹ سال و برای پسران ۱۵ سال اعلام شده است. به عبارت دیگر دختران ۶ سال زودتر به مسولیت کیفری نائل آمده و مانند یک فرد بالغ و بزرگسال قابل مجازات هستند. برای مثال در این خصوص می توان به وضعیت "مهراوه خندان"، دختر 12 ساله "نسرین ستوده"، وکیل دادگستری و زندانی سیاسی اشاره کرد که برای تحت فشار قرار دادن مادرش، تحت تعقیب کیفری قرار گرفته و ممنوع الخروج شده است. دردناک تر آنکه دیه "دختران" نصف دیه پسران است که این تبعیض آشکار در حق کودکان است. حال آنکه دولت جمهوری اسلامی در سال 1370 هجری شمسی به کنوانسیون بین المللی حقوق کودک پیوسته و متعهد اجرای آن شده است ولی با تصویب قوانین نامناسب، به طور مستمر مرتکب نقض مواد آن از جمله ازدواج زودرس کودکان و تبعیض بین آنان می شود.
علاوه بر مطالب فوق گزارش زیر، خلاصه ای از وضعیت نقض حقوق بشر در ایران در مهر ماه ۱۳۹۱ است که بر مبنای اطلاعاتی که در سایت ها و رسانه های مختلف درج شده و صحت آن به احراز رسیده است در سه بخش و به 2 زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود.
وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه مهر 1391
بخش اول – حقوق مدنی و سیاسی
الف- وضعیت فعالان سیاسی – اجتماعی دگر اندیش
1) در این ماه 25 نفر بازداشت شدند که برخی پس از چند روز با وثیقه آزاد شدند. بازداشت شدگان عبارتند از: شکرالله نظری- فعال سیاسی-، مانی توکلی- وبلاگ نویس و فعال دانشجویی-، مهدی هاشمی رفسنجانی، نگار حائری - فرزند زندانی سیاسی ماشاء الله حائری-، میترا نوری، شیوا روحانی، شیدا قدوسی، پونه سنایی، هیلدا عقیقیان، هتا عقیقیان، هوشمند دهقان، فرهاد فهندژ، فرهمند سنایی، فره سنایی، پریوش فناییان، نازی تحقیقی، کمال کاشانی و پریسا شهیدی- شهروندان بهایی- و محمد (وحيد) روغنگير، سروش سرايی، اسکندر رضايی، بيژن حقيقی، مهدی عامرونی و شاهين لاهوتی و خانم رکسانا فروغی از نوکیشان مسیحی
2) محمد علی دادخواه، عضو شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر برای گذراندان دوران محکومیت 9 ساله خود، نسيم سلطان بيگی، فعال دانشجويی برای گذراندن دوران محکومیت 6 ساله خود و فائزه هاشمی رفسنجانی، فعال سیاسی برای گذراندن دوران محکومیت شش ماهه خود به زندان اوین منتقل شدند.
3) حکم ۵۰ ضربه شلاق احسان الله امانیان، درویش گنابادی اجرا شد.
4) محمد توسلی- عضو نهضت آزادی ایران- به ۱۱ سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی، افسانه توقیر، وحید حبیب چشمه، وحید راستگو و محمد اسکندرزاده- چهار فعال مدنی آذربایجانی هرکدام به یک سال زندان-، غلامرضا مکعیان معروف به رضا ملک از مدیران سابق وزارت اطلاعات که بیش از یازده سال است در زندان به سر می‌برد، به دو سال زندان دیگر به اتهام اهانت به رهبری به هنگام اجرای حکم 74 ضربه شلاق، طاهر اسکندری، افراسیاب سبحانی و پویا تبیانیان، سه شهروند بهایی در دادگاه تجدید نظر به ترتیب ۳ سال حبس تعزیری، یک سال حبس تعزیری و۶ سال و نیم حبس، محمد حاجی بابایی، فعال دانشجویی به پنج ماه حبس تعزیری و پرداخت جریمه نقدی، حمیدرضا رنجبر، فعال مدنی آذری به سه سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق و علیرضا روشن از دراویش گنابادی به یک سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی در دادگاه تجدید نظر محکوم شدند. همچنین درخواست اعاده دادرسی سیدضیا نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل که به ۱۰ سال حبس در تبعید محکوم شده است، رد شد.
5) عبدالناصر مهیمنی، فعال سیاسی که ماموران امنیتی و زندان به او اجازه نداده بودند در مراسم سالگرد پدرش حاضر شود در بازداشت بسر می برد، محمد نظری، زندانی سیاسی زندان رجایی شهرکرج که بیش از ۱۹ سال را در زندان بسر برده است، فیض الله عرب سرخی- عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران- و نسرین ستوده- وکیل دادگستری- در اعتراض به عدم رسیدگی وضعیت شان دست به اعتصاب غذا زدند.
6) ) حسن معادیخواه یک هفته پس از بازداشت جهت اجرای حکم حبس، از بند ۳۵۰ به بند امنیتی ۲۴0 زندان اوین منتقل شد. سید مصطفی تاجزاده، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی که در زندان بسر می برد پس از تفتیش سلولش به دادسرای زندان اوین احضار شد.
7) یکی دیگر از موارد نقض حقوق بشر، تهدید و مجازات غیرعادلانه بستگان زندانیان سیاسی است که مبادرت به اطلاع رسانی در خصوص عضو زندانی خانواده خود کرده اند. در این ماه پدر، مادر و عمه بهنود رمضانی، دانشجویی که اسفند ماه سال ۸۹ جان باخته بود به اتهام تلاش برای برگزاری مراسم ترحیم برای پسر خود به ترتیب دو نفر اول به ۸ ماه حبس تعزیری و نفر سوم به ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شدند. همچنین مریم قدس، همسر فیض‌الله عرب سرخی عضو زندانی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران بعد از ۱۹ سال کار در دفتر استعدادهای درخشان آموزش و پرورش، از این دفتر اخراج و مجید صدقی برادر سعید صدقی زندانی محکوم به اعدام در پی مصاحبه با تلویزیون بی‌بی‌سی و صدای آمریکا بازداشت شد. همچنین معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی، وکیل زندانی توسط نیروهای امنیتی تهدید و از او خواسته شده است تا به جای همسرش اظهار ندامت و علیه او اعتراف کند. همچنین خانواده حسین رونقی که در زندان بسر می برد، توسط مأموران امنیتی تهدید شدند تا در خصوص فرزندشان اطلاع رسانی نکنند.
8) وضعیت برخی زندانیان سیاسی- عقیدتی هم چنان نامناسب گزارش می شود که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: دادستانی تهران در پی اعتراض اسدالله هادی به اعزام با لباس زندان به بیمارستان، با انتقال مجدد این زندانی سیاسی به بیمارستان و با مرخصی درمانی مهوش شهریاری، 60 ساله و از سران جامعه بهایی که در زندان به سر می برد و دچار شکستگی لگن خاصره شده بود و محبوبه کرمی که از ناراحتی جسمی و روحی رنج می‌برد مخالفت کرد. همچنین مسوولان زندان اوین با مرخصی درمانی المیرا (فرح) واضحان و مسوولان زندان رجایی شهر با اعزام به بیمارستان ميثاق يزدان‌نژاد مخالفت کردند.
9) شاهین زینعلی، فعال دانشجویی از ملاقات با خانواده خود در زندان محروم شد.
ب- وضعیت کتاب و مطبوعات ، نویسندگان و روزنامه نگاران
1) مهدی رحمانیان- مدیر مسوول روزنامه شرق-، علی رنجبر و حمیدرضا عبدالهی دو وبلاگ نویس و مترجم، محمد مهدی امامی ناصری- مدیرمسوول روزنامه مغرب- و همچنین مدیر مالی، مدیر روابط عمومی و قائم مقام مدیر مسوول روزنامه مغرب بازداشت شدند.
2) نازنین دیهیمی، مترجم ادبیات کودک برای اجرای حکم ۸ ماهه خود و علی‌اکبر جوانفکر، مدیر عامل ایرنا و سرپرست موسسه مطبوعاتی ایران برای اجرای یک سال حبس خود روانه زندان اوین شدند.
3) سام محمودی سرابی، روزنامه نگار به ۴سال زندان تعزیری، ۴ سال زندان تعلیقی و ۱۰ سال ممنوعیت از کلیه فعالیت‌های مطبوعاتی و سجاد نوروزی، مدیر مسئول سایت فردا به تحمل ۹۱ روز حبس تعزیری محکوم شدند.
4) مجوز خبرگزاری «وفا» لغو شد و روزنامه شرق و نشریه «كیهان كاریكاتور» توقیف شدند.
5) دادگاه مدیران مسئول نشریات ستاره صبح و سخن شهروند برگزار شد.
6) کتاب «افسانه شاعر مرده» تازه‌ترین اثر محمد علی سپانلو، شاعر با حذف 30 صفحه از 140 صفحه اجازه انتشار گرفت.
7) اجرای نمایش «روایت‌های ناتمام یک فصل معلق» متوقف شد. همچنین جشن خانه موسیقی در برج میلاد لغو شد.
8) نشریه دانشجویی آرمان در دانشگاه آزاد تهران توقیف و وسایل دفتر آن نشریه ضبط شد.
9) چندین سایت مرتبط ارایه كننده نرخ ارز و سکه به دنبال التهابات قیمت در بازار سکه و ارز در ایران در همان زمان فیلتر شدند. همچنین موتور جستجوگر گوگل و سرویس جی برای چند روز میل فیلتر شدند.
10) دو فعال در عرصه اینترنت در گیلان بازداشت شدند. نیروی انتظامی گیلان اتهام این دو فرد را ایجاد سایت اینترنتی و انتشار آهنگ "غیرمجاز" در اینترنت اعلام کرد. همچنین حکم محکومیت پنج جوان سیرجانی فعال در عرصه اینترنت صادر شد. دادستان عمومی و انقلاب سیرجان اتهام این افراد را انتشار مطالب خلاف قانون در سایت فیس بوک اعلام کرد.
11) مجوزاعزام ابوالفضل عابدینی، روزنامه نگار به بیمارستان از سوی دادستانی صادر نشد.
پ- سایر موارد نقض حقوق بشر
1) در ماهی که دبیر کل سازمان ملل از ایران خواسته بود تا سیاست کشتار را کنار بگذارد، شاهد هستیم که بر اساس بر اساس اعلام سایت ها و خبرگزاری های دولتی افراد زیر یا اعدام شده اند و یا برای آنها حکم اعدام صادر شده است: «ح.چ» در سمنان، «م.م» و «آ.م»، «م.ر»، «الف.ع» و «م.ن» در شاهرود «تاج‌محمد.ب»، «علی.ب»، «حسین.ب»،«محمد.ب» و سه تبعه کشور افغانستان به نام های «ن.م»، «ش.پ» و «ض.ن» در طبس و «ع - پ»، «ع - ک»، «م – الف»، «الف – س» و «ع - ذ» در شیراز اعدام شدند. رسانه های دولتی اتهام آنها را حمل و نگهداری مواد مخدر اعلام کردند. همچنین رسانه های دولتی از اعدام چهار جوان در تبریز خبر دادند. این رسانه ها اتهام اعدام شدگان را تجاوز به عنف و آدم‌ربایی اعلام کردند. عبدالباسط ریگی، عبدالجلیل کهرازهی و یحیی چاری زهی در زاهدان اعدام شدند. برخی از سایت ها اتهام آنها را سیاسی و محاربه اعلام کردند.
از سوی دیگر ابراهیم عیسی پور و سیروان نژاوی دو شهروند اهل سردشت به اعدام محکوم شدند. رسانه ها اتهام آنان محاربه و افساد فی الارض و عضویت در یکی از گروههای مخالف نظام عنوان کرده اند. ر- ک در شیراز به اعدام محکوم شد. روزنامه خبر جنوب اتهام این فرد را سرقت مسلحانه اعلام کرده است.
2) دادستان عمومی و انقلاب شهرستان دزفول از صدور حكم قطع يد در ملا عام برای یک متهم به سرقت خبر داد. همچنین ع-ز در شیراز به قطع دست راست و پای چپ محکوم شد. روزنامه خبر جنوب اتهام این فرد را سرقت مسلحانه اعلام کرده است.
3) تارنمای ندای انقلاب وابسته به روزنامه جوان وابسته به حکومت ایران از دستگیری ۱۵۰ نفر در جریان اعتراض های تهران خبر داد.
4) وحید عابدینی، فعال دانشجویی دانشگاه تهران، مجددا از ادامه تحصیل در مقطع دکترا و سروه حیدری، لیلا بُرنا و سمیه هوشیاری، سه دانشجوی تخصصی (رزیدنت) رشته پزشکی ساکن سنندج از ادامه تحصیل محروم شدند. همچنین نهادهای امنیتی استان مازندران مانع از حضور علیرضا شهیری در دانشگاه علوم و فنون بابل شده اند.
5) دانشکده های فنی تویسرکان، کبودرآهنگ و مدیریت و حسابداری رزن فقط دانشجوی پسر می‌پذیرند. همچنین در ادامه روند تفکیک جنسیتی در دانشگاه های کشور، در ورودی آقایان و خانم ها در چندین دانشکده دانشگاه علوم پزشکی شیراز از هم تفکیک شد. از سوی دیگر بر اساس آیین نامه ای خنده بلند در دانشگاه علوم پزشکی شیراز ممنونع شد.
6) رییس پلیس فتای خراسان‌شمالی از پلمب ۹ کافی نت در این استان از ابتدای سال خبر داد.
بخش دوم – حقوق اقتصادی و اجتماعی
1) به علت شرایط بد اقتصادی و کمبود مواد اولیه که عمدتا ناشی از سوء مدیرت اقتصادی و همچنین تحریم های سیاسی است، تعداد زیادی از کارگران نتوانسته اند ماه ها دستمزد خود را دریافت کنند. در خصوص وضعیت کارگران می توان به موارد زیر اشاره کرد: کارگران شرکت پیمانکاری پوشش راه در طبس ۶ ماه، ۸۰ کارگر کارخانه آلدا سه ماه، ۲۱۰ نفر از کارگران کارخانه پارلو ساوه 4 ماه حقوق دریافت نکرده‌اند. همچنین معوقات حقوقی بیش از ۱۳۰ نفر از کارگران صنایع بهداشتی یاس خرمشهر به مدت ۶ ماه، 55 کارگر کارخانه هیوا الکتریک بابلسر به مدت ۶ ماه، بیش از ۵ هزار کارگر کارخانه گیتی‌پسند اصفهان به مدت ۵ ماه پرداخت نشده است. این در حالی است که ۲۰۰ کارگر شاغل در گروه تولیدی- بازرگانی اشی‌مشی بیکار شدند.
2) وضعیت جسمی کارگران زندانی همچنان نامناسب گزارش شده است. از جمله: رضا شهابی، فعال کارگری با گذشت یک ماه از زمان تعیین شده توسط پزشک متخصص جهت معاینه، همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین و در انتظار تصمیم دادستانی در اعزام وی به بیمارستان، بسر می‌برد.
3) عادله چراغی، فعال کارگری بازداشت شد.
4) حمید حدیثی، معلم لاهیجانی که در انتخابات دوره ششم مجلس شورای اسلامی از سوی ائتلاف نیروهای ملی – مذهبی نامزد انتخابات مجلس بود، از ادامه تدریس بازماند. همچنین ابوبکر نوری ، حسین عبدی پور، محمد جمال هبکی، حبیب فرزام نیا، خالد ظهیری، جلال منوچهری، ملک ذکریایی نسب، محمدعلی داربوی، عثمان عبدی، جلال کرمی، صلاح الدین معروفی، عثمان محمدی، عبدالسلام فتح اللهی، یوسف حمه ویسی، ابراهیم مرادپور، رسول خداکرمی، بهرام سلیمانی، صابر خالدیان، رئوف حسینی، ادریس رنجبر و عطاالله سلیمی معلمان مناطق کرد نشین ممنوع التدریس شدند.
5) محمد امین آگوشی، معلم زندانی بازنشسته در اعتراض به وضعیت خود اعتصاب غذا کرد.
بخش سوم- میراث فرهنگی و محیط زیست
اخبار منتشر شده از میراث فرهنگی و محیط زیست در مهر ماه نیز همچنان نشان از نامناسب بودن وضعیت این حوزه دارد.
1) درختان منطقه توریستی جنگل ناهار خواران گرکان برای ساخت موزه جنگ قطع شد و الهه موسوی، روزنامه نگار گلستانی که در این خصوص اطلاع رسانی می کرد به دادگاه احضار شد.
2) دریاچه ارومیه 120 هزار کیلومتر کوچک ‌تر شده و پنج جزیره آن به خشکی تبدیل شده است.
خاتمه
در پایان این گزارش ماهانه توجه مقام های مسئول جمهوری اسلامی ایران را به اجرای تعهدات بین المللی، به ویژه در خصوص وضعیت افراد کمتر از 18 سال جلب کرده و از آنان خواسته می شود تا نسبت به اصلاح قوانینی که اعدام افراد کمتر از 18 سال و ازدواج های زودرس را مجاز می دانند، اقدام کنند.
شیرین عبادی
مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل 2003
اول آبان 1391
توضیح: علاقه مندان می توانند برای کسب اطلاعات بیشر در خصوص این گزارش به سایت ها و خبرگزاری های زیر مراجعه کنند: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، خبرگزاری فارس، خبرگزاری مهر و باشگاه خبرنگاران جوان و سایت های کانون مدافعان حقوق بشر، جرس، الف، کمیته گزارشگران حقوق بشر، ندای آزادی، بازتاب، هرانا، قانون، کلمه، محبت نیوز، سنی آنلاین، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مجذوبان نور، ملی- مذهبی، موکریان، ندای سبز آزادی، رادیو زمانه، رادیو فردا و بی بی سی.

لینک : 
http://www.humanrights-ir.org/php/view.php?objnr=769


۱۳۹۱ مهر ۱۷, دوشنبه

My Article on the Path to a World without Homophobia ( On the Occasion of the Inauguration of Radio Ranginkaman )




یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۱
برای جهانی شفاف تر
نرگس توسلیان

همجنسگرایان را شاید بتوان آخرین اقلیتی نامید که مورد حمایت نهادهای حقوق بشری قرار گرفتند. اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های حقوق مدنی - سیاسی و حقوق اقتصادی - اجتماعی و فرهنگی که متعاقب آن تصویب شدند، هرچند تبعیض را براساس عوامل گوناگون از جمله رنگ، نژاد، قوم، ملیت، مذهب و... منع کرده اند ولی به صراحت از منع تبعیض براساس "گرایش جنسی" سخنی به میان نیاورده اند.
در سال ۲۰۰۸، سازمان ملل متحد در اعلامیه ای خواستار پایان بخشیدن به تبعیض علیه همجنسگرایان شد.
هر چند که شصت و شش کشوراعلامیه مذکور را امضاء کردند، حدود شصت کشورنیزکه عمدتا از کشورهای آفریقایی و خاورمیانه بودند، در واکنش اعلامیه ای در مخالفت با آن صادر کردند. این اعلامیه ( مخالف) با رد نظریه ژنتیکی بودن همجنسگریایی، با اعلام این که تبعیض بر مبنای گرایش جنسی در هیچ یک از کنوانسیون های حقوق بشر ذکر نشده است، اعلامیه ( موافق) را تخطی از مفاد حقوق بشر وهم چنین مغایربا اصل آزادی مذاهب، عنوان کرد.
در سال ۲۰۱۰، بان کی اون، دبیرکل سازمان ملل متحد، خواستارملغی کردن قوانین تبعیض آمیزعلیه همجنسگرایان شد.
بالاخره پس از کشمکش های فراوان، در ۱۷ ژوئیه سال ۲۰۱۱، اولین قطعنامه در زمینه حمایت از همجنسگرایان در شورای حقوق بشرتحت عنوان "حقوق بشر، گرایش جنسی و هویت جنسیتی" تصویب گردید. قطع نامه مذکور که با بیست و سه رای موافق، نوزده رای مخالف و سه رای ممتنع، به تصویب رسید، خواهان پایان بخشیدن به تبعیض بر اساس گرایش جنسی میباشد.

این قطعنامه هر چند نسبت به کشورهای عضو شورای حقوق بشرسازمان ملل متحد، الزام آور است اما مجازاتی را برای کشورهای خاطی دراین زمینه تعیین نکرده است.
قطع نامه مذکور در ابتدا توسط "آفریقای جنوبی" معرفی شد. لازم به ذکر است که آفریقای جنوبی تنها کشورآفریقایی بود که به نفع آن رای داد. بسیاری از کشورهای آفریقایی و خاورمیانه علیه قطع نامه رای داده وآفریقای جنوبی را محکوم به "غرب زدگی" و "فاصله گرفتن از ارزش های کشورهای آفریقایی" کردند.

به هرحال، این تابو به مرور زمان در سازمان ملل، شکسته شد و امروزه همجنسگرایان رسما به عنوان یک اقلیت جنسی در حقوق بین الملل، شناخته شده اند.
متاسفانه برخلاف پیشرفتی که درزمینه همجنسگرایان درحقوق بین الملل حاصل گشته است، مطابق گزارش سال ۲۰۱۱

سازمان بین المللی همجنس گرایان، دوجنس گرایان و ترانس سکسوال ها، روابط هم جنسگریانه همچنان درهفتاد و شش کشور، جرم تلقی میشود. ایران نیز، جز کشورهایی است که قوانینش ( شلاق و اعدام) شدیدترین مجازات ها را برای همجنس گرایان منظورداشته است.
مقامات جمهوری اسلامی ایران، تاکنون یا به طورکل، منکروجود همجنسگرایان درایران شده و یا آن که همجسنگرایی را نوعی انحراف و بیماری قلمداد کرده اند. تاکنون، نیز تنها گزینه ای که دولت در اختیار هم جسنگرایان قرار داده است، عمل جراحی و تغییر جنسیت میباشد. حال آن که بسیاری از همجنس گرایان، مایل به تغییر جنس خود نیستند.
متاسفانه به دلیل عدم آموزش، حتی جامعه مدنی هم آن چنان که باید به حمایت از اقلیت های جنسی نپرداخته است و تنها در سال های اخیر، صداهایی درحمایت از آن ها بلند شده است.
رادیو رنگین کمان، یکی از آن "صدا"ها است که به همت عده ای از فعالین مدنی و حقوق بشری که الزاما هم همجسنگرا نیستند - ولی از دیدگاه حقوق بشری، به مساله همجنس گرایان می نگرند و از آن ها حمایت می کنند - به مساله همجسنگرایان و ترانسکسوال ها می پردازد.

سخن را باید گفت و در این دنیای شفاف باید گذاشت تا انسان ها خود اندیشه های خود را شکل دهند و جهان را در ذهن خود چنان بسازند که می پسندند.

تغییرات بزرگ، همیشه با قدم های کوچک حاصل می شوند. رادیورنگین کمان یک قدم را در این مسیر با موفقیت پیموده است. شاید اگر هر کدام از ما هم قدم هایمان را برداریم، جهان دیگری حاصل گردد: جهانی که در آن مجلس کشور نه تنها برای گرایشات جنسی افراد، مجازات تعیین نمیکند بلکه برای هرنوع تبعیض قومی، مذهبی، زبانی، نژادی و جنسی مجازات تعیین خواهد کرد، و ریس جمهورآن نیز، نه تنها به انکاراقلیتی از جامعه اش نمی پردازد، بلکه در لزوم حمایت جامعه مدنی از اقلیت های مختلف، سخن خواهد گفت.

--------------------------------------------------------------------------------

لینک مطلب :  




۱۳۹۱ مهر ۱۴, جمعه

فردا شب در لندن

اگر فردا شب آزاد هستید، این برنامه را از دست ندهید . جلسه معرفی کتاب " کلنل " آقای دولت آبادی ( با حضور خودشان) است.
گروه عجم در آغاز و پایان برنامه چند قطعه زیبا اجرا خواهند کرد . قسمت هایی از فیلم جمشید برزگر در مورد محمود دولت آبادی نشان داده میشود و آقای بهنود هم سخنرانی کوتاهی خواهند داشت..

برای جزییات بیشتر به پوستر برنامه رجوع کنید .  برگزار کننده مراسم انجمن سخن میباشد.